متن سخنرانی دکتر علی اصغر شعردوست ، سفیر جمهوری اسلامی ایران در تاجیکستان در کنگره
870 سالگی نظامی گنجوی در شهر گنجه جمهوری آذربایجان
هنر والای حکیم نظامی گنجوی در داستانسرایی
به نام آنکه هسـتی نام از او یافت
فلک جنبش، زمین آرام از او یافت
حکیم جمالالدین ابو محمد الیاس بن یوسف بن زکی بن مؤید، نظامی گنجوی، از استادان و سخنسرایان بزرگ شعر فارسی و از شعرای نامدار قرن ششم هجری و خالق پنجگانه، معروف به «پنج گنج» است که نزد اهل ادب شهرتی خاص دارد.
نظامی از شاعرانی است که باید او را در شمار ارکان شعر فارسی و از استادان مسلم این زبان دانست. وی از آن سخنگویانی است که مانند فردوسی و سعدی توانست به ایجاد و تکمیل سبک و روشی خاص دست یابد.نظامی از جمله سخنسرایان بزرگ ایرانی است که به شیواترین بیان، داد سخن داده است:
سخن گفتن بکر جان سفتن است
نه هر کس سزای سخن گفتن است
بدین دلفریبی سخنهای بکر
به سختی توان زادن از راه فکر
اما آنچه که نظامی را در ردیف بزرگترین نمایندگان نظم پارسی میگذارد، شیوة منحصر به فرد او در داستانپردازی است. از آثار داستاننویسی به جا مانده از اوایل سدههای دورة اسلامی، همانند کلیله و دمنه، سندبادنامه، گرشاسپنامه، خداینامهها، شاهنامة فردوسی، ویس و رامین، منظومههای عطار و سنایی، جوامعالحکایات و ادامة آن تا قرون بعدی همانند خمسة نظامی، بوستان و گلستان سعدی، مثنوی معنوی مولانا، طوطینامه، سمک عیار، دارابنامه، مرزباننامه، سیاستنامه و بسیاری کتب دیگر، که در آنها حکایات طولانی یا مقامات کوتاه درج شده، نشان میدهد که فن داستاننویسی در ایران، از دیرباز و دست کم از دوران ساسانی از رونقی بسزا برخوردار بوده است.
علیرغم اینکه داستانپردازی منظوم پیش از نظامی در ایران معمول بود و بویژه فخرالدین اسعد گرگانی صاحب منظومة معروف «ویس و رامین» در قرن پنجم در این راه هنرنمایی کرد، ولی به عقیدة جمیع محققان، نظامی تنها شاعری است که تا پایان قرن ششم هجری توانست این نوع شعر را به حد اعلای خود برساند. آثار دلربای او به حدی محبوب عام و خاص گشت، که هیچ دیوانی به اندازة آثار نظامی استنساخ نگشته است.
نظامی غیر از شاعری و سخنوری، در علوم عقلی بویژه در فلسفه، منطق، ریاضیات و نجوم سرآمد روزگار بود. او در علوم نقلی همانند اخبار، قرآن، فقه، احادیث تبحر و مهارت کامل داشته است.اشعار نظامی در توحید و استدلال بر یگانگی خداوند و رد بر طبیعیون و دهریون می باشد که در مثنویهای پنجگانه او با استدلالهای گوناگون و تعبیرات مختلف آمده است. قدرت بیان و برهان و وفور و کثرت اطلاع او در این زمینه از شهرت بسیاری برخوردار است.نظامی معتقد بود که بدون فرا گرفتن دانش و تنها با تکیه بر فکر و قریحه نمیتوان به پایگاه بلندی رسید. هرچند که پیوند او با مکتبهای صوفیان به درستی روشن نیست، اما از سخن و شعر او بر میآید که انسانی وارسته و به دور از وابستگی بوده است. وی بویژه از پیوستن به دربارها و ارباب دولت پرهیز داشته است.نظامی هیچگاه در مدح مبالغه ننمود و برای جلب نظر حکمرانان، شعر نساخت. او بخصوص در اواخر عمر گوشهگیر و آزاده زیست و گردن در پیشگاه امیر فرود نیاورد.نظامی آنچه از قول حکما و فلاسفه یونان، دربارة چگونگی آفرینش و نخستین آفریده بیان میکند، موافق عقیده و مذهب فلاسفه است. ولی آنچه را به عنوان گفته و رأی خود اظهار میدارد، موافق عقیدة حکما و دانشمندان اسلامی است که نخستین آفریده را «عقل» میدانند.
در اشعار او اطلاع وی از علوم گوناگون و تعلق خاطر وی به حکمت و اخلاق آشکارا مشهود است. وی پیرو یکی از مذاهب چهارگانة تسنن و به طور کلی مردی پاکدامن و دیندار بود، چنان که بارها در اشعارش باده و بادهگساری را نکوهش کرده است.
«پنج گنج» نظامی، شامل مخزنالاسرار، خسرو و شیرین، لیلی و مجنون، هفتپیکر یا بهرامنامه یا هفتگنبد و اسکندرنامه شامل دو قسمت شرفنامه و اقبالنامه، از دلانگیزترین منظومههای نظم پارسی به شمار میروند. توفیقی که نظامی در خلق این منظومهها کسب کرد، سبب شد که از اوایل قرن هفتم هجری به بعد، بیش از یکصد شاعر، تمام یا بعضی مثنویهای او را تقلید کردهاند که از معروفترین این مقلدان میتوان از امیر خسرو دهلوی، خواجوی کرمانی، جامی، هاتفی، قاسمی، وحشی، عرفی، مکتبی، فیضی فیاضی، اشرف مراغی و آذر بیگدلی را نام برد و بایستی خاطرنشان کرد که سخن کمتر شاعری تا این حد در شاعران بعد از وی مؤثر واقع شده است.
نظامی در شعر خود، از فردوسی و سنایی با احترام فراوان یاد میکند. او از معدود شعرایی است که هرگز زبان به مدیحه نگشود.
با این که داستان شورانگیز «خسرو و شیرین» از جمله داستانهای اواخر عهد ساسانی است که در کتبی از قبیل «المحاسن و الاضداد» جاحظ و «غرر اخبار ملوک الفرس» ثعالبی و نیز در شاهنامة حکیم طوس منعکس گشته بود، و همچنین سرگذشت دو دلدادة ناکام، یعنی قیس عامری و لیلی بنت سعد در اوایل قرن اول هجری زبانزد ساکنان حجاز و شام و ماورای آن بود و ابن قتیبه دینوری (در «الشعر و الشعراء») و ابوالفرج اصفهانی (در «الاغانی») آن را به تفصیل آوردهاند، اما فخامت کلام و زبان اعجابانگیز حکیم نظامی باعث جادوانگی این دو داستان پر از احساس و عاطفه گردید.
قدر مسلم، نظامی همانند فردوسی، در خلق مثنویهای خود، از بسیاری آثار به زبانهای مختلف بهره برده است، چنان که در بهرامنامه خود میگوید:
باز جُستم ز نامههای نهان
که پراکنده بود گرد جهان
زان سخنها که «تازی» است و «دری»
در سواد «بخاری» و «طبری»
وز دگر نسخهها، پراکنده
هر دری در دفینه افکنده
هر ورق کاوفتاد در دستم
همه را در خریطهای بستم
نظامی عظمت کار خود را با فردوسی مقایسه میکند، ولی اعتقاد داشت که فردوسی همه چیز را نگفته بود که شاید منظور او اقتصار یا اختصار کلام فردوسی باشد و نقش خود را در بازگویی آنها، «تکمیل کنندة» کار فردوسی میداند:
سخنگوی پیشینه دانای طوس
که آراست روی سخن چون عروس
در آن نامه، کان گوهر سفته راند
بسی گفتههایی که ناگفته ماند
نظامی پایهگذار ادبیات روائی و افسانههای بزرگ غنایی منظوم ماست که در تاریخ مشترک ملل خاور میانه بیهمتا مانده است.
قدرت و احاطة او در استخدام کلمات و تعابیر متنوع از الفاظ و ترکیبات زیبا و بدیع و تشبیهات نغز و لطیف و استعارات و کنایات دقیق و ظریف و دقت او در توصیف طبیعت، مثالزدنی است. به قول استاد ذبیحالله صفا «تنها شاعري که توانست شعر تمثيلي را در زبان فارسي به حد اعلاي تکامل برساند نظامي است. وي در انتخاب الفاظ و کلمات مناسب و ايجاد ترکيبات خاص تازه و ابداع و اختراع معاني و مضامين نو و دلپسند در هر مورد و تصوير جزئيات و نيروي تخيل و دقت در وصف و ايجاد مناظر رائع و ريزهکاري در توصيف طبيعت و اشخاص و احوال و به کار بردن تشبيهات و استعارات مطبوع و نو، در شمار کساني است که بعد از خود نظيري نيافته است». نیرومندی تخیل، در برخی موارد چنان نازک است که گاه درک عمیق کلامش را دشوار میسازد.
در وادی تشبیه و استعاره میتوان او را از استادان مسلّم شعر فارسی دانست. توصیفات او در بالاترین حد از تنوع و عدم تکرار است. او در توصیف از یک معبر، دو بار نمیگذرد و تکرار به عین در سخن او راه ندارد. زبانش هم فاخر است و هم ساده، هم زیباست و هم رسا و در دل خود دریایی از عاطفه و ایمان و در سر خود کوهی از آتش اندیشه دارد. او دریایی است از عظمت انسان و کسی است که مرواریدهای کلام را به خوبی در خودش جای داده است. نظامی استاد توصیف طبیعت است:
هزاران نرگس از چرخ جهانگرد
فرو شد تا برآمد یک گل زرد
چو خورشید از حصار لاجوردی
علم زد بر سر دیوار زردی
عنان یک رکابی زیر میزد
دو دستی با فلک شمشیر میزد
سحرگه آفتاب عالمافروز
سر شب را جدا کرد از تن روز
چو روز از دامن شب سر برآورد
زمانه تاج زرین بر سر آورد
چو طاوس فلک بگریخت از باغ
به گل چیدن به باغ آمد سیه زاغ
چو شاهنشاه صبح آمد بر اورنگ
سپاه روم زد بر لشگر زنگ
نظامی در بزمسرایی، بزرگترین شاعر ادبیات پارسی است. به جرأت میتوان گفت که او در سرایش لحظههای شادکامی بیهمتاست. زبانش شیرین است و واژگانش نرم و لطیف، و گفتارش دلنشین. آن گونه که در بازگویی لحظههای رزم، نتوانسته از فشار بزم رهایی یابد و به اشعار رزمی نیز ناخودآگاه رنگ غنایی داده است.
با اینکه از قدیمالایام در بارة این نابغة شعر و ادب فارسی و هنر والای او سخنها رفته و امروزه موضوع بسیاری از تحقیقهای آکادمیک قرار گرفته، اما تعیین جایگاه واقعی او در عرصة بینالمللی تنها از طریق ادبیات مقایسهای ملل، تکنیکهای داستاننویسی، قدرت تخیل و تکنیک بیان در مقیاس جهانی امکانپذیر خواهد بود. بدون هیچ گونه تردیدی، داستانهای خمسه و به قول برخی «سبعه» هر یک در نوع خود شاهکارهایی هستند که تنها میتوان آنها را با آثار بزرگی همانند مهابهاراتا، شاهنامة فردوسی و ایلیاد و اودیسة هومر مقایسه نمود.
با وجود تحقیقات فراوانی که دربارة احوال و آثار حکیم نظامی گنجوی انجام گرفته است، اما تعیین ارزش واقعی هنر والای این سخنور نامی باز هم سالها نیاز به تحقیق بیشتر دارد.
روانش باد جفــت شــــادکامی
که گوید باد رحمت بر «نظامی»